ترجمه دروس سطح عالی



بسم الله الرحمن الرحیم

اِعلم أنَّ المُکَلِّفَ(1) إذَا التَفَتَ‏(2) إلى حُکمٍ شَرعیٍٍ(3) فإمّا أن یحصلَ له الشکَ فیه‏ أو القطع‏ أو الظّنَ‏

فإن حصل له الشک فالمرجع فیه هی القواعدُ الشرعیة الثابتة للشّاک فی مقام العمل ‏و تُسَمّى بالأصول العملیة(4) و هی منحصرة(5)‏ فی أربع‏ة(6) لأن الشک

إما أن یلاحظ‏(7) فیه الحالة السابقة أم لا(8)

و على الثانی(9) فإما أن یمکن الاحتیاط أم لا (10)

و على الأول فإما أن ی الشک فی التکلیف(11) أو فی‏ المکلف به(12)

 فالأول مجرى(13) الاستصحاب و الثانی مجرى التخییر و الثالث مجرى أصالة البراءة و الرابع مجرى قاعدة الاحتیاط. فالأول مجرى الاستصحاب و الثانی مجرى أصالة البراءة و الثالث مجرى قاعدة الاحتیاط و الرابع مجرى قاعدة التخییر

و بعبارة أخرى الشک إما أن یلاحظ فیه الحالة السابقة أو لا فالأول مجرى الاستصحاب‏و الثانی إما أن ی الشک فیه فی التکلیف أو لا فالأول مجرى أصالة البراءة و الثانی إما أن یمکن‏الاحتیاط فیه أو لا فالأول مجرى قاعدة الاحتیاط و الثانی مجرى قاعدة التخییر و ما ذکرنا هو المختار فی مجاری الأصول‏ الأربعة و قد وقع الخلاف فیها و تمام الکلام فی کل‏واحد موکول إلى محله فالکلام یقع فی مقاصد ثلاثة الأول فی القطع و الثانی فی الظن و الثالث‏فی الأصول العملیة المذکورة التی هی المرجع عند الشک‏

 

 

پاورقی---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

  1. منظور مجتهد شأنی است
  2. التفات اجمالی
  3. منظور احکام خمسه (واجب، حرام، مستحب، مکروه و مباح است)
  4. اصول عملیه در مقابل اصول اعتقادات-اصل گویند چون به وسیله آن، فروع احکام فقهی به دست می آید
  5. حصر در این اصول چهار گانه استقرائی (نه عقلی)
  6. اصول چهارگانه عبارتند: 1)استصحاب 2) تخییر 3) احتیاط  4) برائت
  7. فیه: در آن مشکوک (حکمی که شک داریم)
  8. أی: ام لا یلاحظ فیه الحالة السابقة
  9. موردی که در شک حالت سابقه ملاحظه نمی شود
  10. أی: ام لا یمکن الاحتیاط
  11. ی
  12. ی
  13. جاری می شود(حکم شرعی)

 

 

 

تذکر: این مطلب نیازمند بازبینی است

استفاده تجاری از مطالب ممنوع است

درج آدرس در صورت کپی برداری به وبلاگ یا سایت دیگر، نشانه قدرشناسی شما از مدیریت وبلاگ می باشد


                                                       بسم الله الرحمن الرحیم

ویرایش اول-1/1

 

متن کتاب صفحه 5و 6

الحمدلله وله الثناء بحقیقته و الصلاة والسلام على رسوله محمد خیر خلیقته وآله الطاهرین من أهل بیته وعترته

فی تعریف هذا الفنّ وموضوعه وغایته

[تعریف] الحکمة الإلهیة علم یبحث فیه عن أحوال الموجود بما هو موجود »

[موضوع]و موضوعها الذی یبحث فیه عن أعراضه الذاتیة هو الموجود بما هو موجود

[غایت و هدف نهایی]و غایتها معرفة الموجودات على وجه کلّی وتمییزها مما لیس بموجود حقیقی.

ترجمه و توضیح
در این درس درباره سه چیز بحث و گفتگو می شود؛
1- تعریف حکمت الهی (یا همان فلسفه اولی): علمی است که از احوال موجود از آن جهت که موجودست بحث و گفت و گو میکند.
2- موضوع حکمت الهی: همان چیزی است که در آن علم از اعراض ذاتی آن، بحث می شود
3- غایت و هدف نهایی آن: الف) شناخت موجوات به نحو کلی ب) تشخیص موجود حقیقی از غیر حقیقی

 

متن کتاب صفحه 6

توضیح ذلک أنّ الإنسان یجد من نفسه؛ [الف] أنّ لنفسه حقیقة و واقعیة  [ب] و أنّ هناک حقیقة و واقعیة وراء نفسه [ج] و أنّ له أن یصیبها.

[نتیجه سه امر فوق ] فلا یطلب شیئاً من الأشیاء و لایقصده إلاّ من جهة أنّه هو ذلک الشیء فی الواقع و لایهرب من شیء و لایندفع عنه إلاّ له هو ذلک الشیء فی الحقیقة.

[شاهد مثال اول] فالطفل الذی یطلب الضرع مثلا إنّما یطلب ما هو بحسب الواقع لبن لا ما هو بحسب التوهم و الحسبان کذلک،[شاهد مثال دوم]  و الإنسان الذی یهرب من سبع إنّما یهرب بما هو بحسب الحقیقة سبع لابحسب التوهم والخرافة.

[نکته] لکنّه ربما أخطأ فی نظره فرأى ما لیس بحقّ حقّاً واقعاً فی الخارج کالبحث و الغول أو اعتقد ما هو حقّ واقع فی الخارج باطلا خرافیاً کالنفس المجرّدة و العقل المجرّد فمست الحاجة بادء بدء إلى معرفة أحوال الموجود بما هو موجود الخاصّة به لیمیز بها ما هو موجود فی الواقع مما لیس کذلک والعلم الباحث عنها هو الحکمة الإلهیة.

 

ترجمه و توضیح

توضیح مطلب این که انسان در مراجعه به نفس خویش امور زیر را به بداهت می یابد:

الف) این که خود انسان و نفسش، حقیقت داشته و واقعیت دارد (و پندار و خیالات و موهومات نیست)

ب) اینکه می یابد که در خارج از خودش و نفسش حقیقتی و واقعیتی نیز هست.

ج) باز می یابد که برای انسان (عاقل و متفکّر) لازم و واجب است که به این واقعیّت ها پی ببرد و آنها را ادراک کند.

(پس از سه امر فوق نتیجه اینست که) که به دنبال شیء ای از اشیاء نمی رود و آن را طلب و قصد نمی کند، مگر از این جهت که آنچه را که یافته در واقع همان شیء ای است که (بدنبال آن بوده و) مقصود او بوده است. و نیز از شیء ای فرار نمی کند و آن را از خود دفع نمی نماید، مگر از این جهت که آنچه را که یافته در حقیقت همان شیء و چیزی است که در واقع بوده که او آن را یافته است.

[شاهد مثال اول] پس طفل و کودکی که (مادرش را) طلب می کند چیزی را طلب می کند که آن، شیر است و به دنبال چیزی نیست که به حسب توهم و گمان، شیر است. 

[شاهد مثال دوم] انسانی که از حیوان درنده ای فرار می کند، از چیزی فرار می کند که در حقیقت، درنده است نه آنچه که به حسب توهّم و خیال و خرافه، درنده است.

  [نکته] البته چه بسا ممکن است برای چنین انسانی، خطایی در دیدگاه فکری عارض شده باشد، به طوریکه آنچه حقّ نبوده و واقعیّتی در خارج ندارد به صورت واقعیت و حقّ نزد او جلوه کند، مثل بخت و غول و آنچه را که حقّ و واقع در خارج بوده، آن را به صورت باطل و خرافی و خیال، یافته باشد، مثل این که نفس مجرّد از مادّه و عقلِ مجرّد از مادّه را، یک امرِ موهوم و بی واقعیت و خیالی تصور کند. پس لذا بر هر انسان، برای قضاوت صحیح در اشیاء و واقعیّات اشیاء، لازم و واجب است که احوال موجود را از این جهت که موجود است بررسی و شناسائی کند و احوال واقعی موجود را به دست آورد تا به سبب این احوال موجود، آنچه را که در واقع موجود نیست تمییز و تشخیص دهد.

 

 

متن کتاب صفحه 6و7
[نتیجه بحث] فالحکمة الإلهیة هی العلم الباحث عن أحوال الموجود بما هو موجود و یسمّی أیضاً الفلسفة الأولى والعلم الأعلى.
وموضوعه: الموجود بما هو موجود

و غایته: [امر اول] تمییز الموجودات الحقیقیة من غیرها [امر دوم] و معرفة العلل العالیة للوجود وبالأخصّ العلّة الأولى التی إلیها تنتهی سلسلة الموجودات [امر سوم] وأسمائه الحسنى وصفاته العلیا وهو الله عزّ اسمه.

 

 

ترجمه و توضیح

نتیجه بحث

(پس طبق مباحثی که مطرح شد چنین نتیجه می گیریم) حکمت الهی؛ آن علمی است که متکفل این امر مهم بوده و از احوال موجود از این جهت که موجود است بحث می کند و (حکمت الهی را) فلسفه اولی و علم اعلی نیز می نامند.

و موضوع آن، موجود از این جهت که موجود است

و غایتی که حکمت و فلسفه آن را تعقیب می کند، مشتمل بر چند امر است:

امر اول: تمییز موجودات حقیقی از غیر حقیقی

امر دوم: شناختِ عللِ عالی برای وجود و به خصوص علّت اوّلی که سلسله موجودات ممکن بالاخره منتهی به او می گردند.

امر سوم: شناخت اسمای حسنای خداوند و صفات علیای ذات باری تعالی (عَزَّ اِسمُهُ)

پایان مطلب

ادامه مطلب

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

پایگاه اطلاع رسانی دانشجویان shayanhonar رسا رسانه GRIMB شهر شمشک دربندسر بهشت رودبار قصران *-*Ferfery*-* بصیرتنا تکنولوژی Helen and I نوین هاست ،ارائه دهنده خدمات هاست و سرور مجازی